ديروز خبر بكفيا را شنيدم ،امروز در زاهدان بمبي در اتوبوس حامل سپاهيان منفجر شد ، فردا....
نمي دانم چرا امروز اين شعر در ذهنم پرسه مي زد :
گويند رمز عشق مگوييد و مشنويد / مشكل حكايتي است كه تقرير مي كنند
اميدوارم شما هميشه شاد باشيد
خب اين وبلاگ خانوادگي شده ... از دوستان عزيز ميخواهم كه موقع ورود ياالله بگويند!
بابا ما حسرت به دل مونديم در يك واقعه مهم اينجا حاضر باشي ... بازم بايد تكرار كنم كه هميشه سر بزنگاه ميري ... در ضمن فردا پديده هم از رم مي آيد و بازم جات خاليه براي شب نشيني هاي زيبا در بيروت ...
از تبريكت ممنون و اميدوارم روزهاي خوشي را در كنار خانواده ات داشته باشي.
يك چيز ديگه خواستم بگم ..
سخنراني ها تموم شد .. آخريش هم سعد بود ... (خوشم مياد ازش)
عاشتم و عاشوا شهدا؛ رفيق، جبران ، پير، سمير و ...
و عاش لبنان.
(غلط ديكته نگيريد ازم ها .. اما مثل هميشه .. سخنراني هاي 14 ها براي من مثل مشتي بر گلوم بغضم را در اورد.)
آزادي... زندگي .. عشق ...
من بغض دارم ....
سلام
پائولو مرشديست كه بايد پيداش كنيم ...
ولنتاين شما هم در كنار عزيزانتان مبارك باشد و هر روزتان به تازگي عشق ولنتاين باشد.
ممنونيم ... براي همه چيز.
به نيم شب صداي خنده ات مي آمد
پنجره را گشوم
برف مي باريد
موفق باشي