• وبلاگ : كلمه هاي بي قرار
  • يادداشت : بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اي بابا....
    اصلا به حرفهاي اين آقا توجه نكنيد... (منظورم پاراگراف دوم اين پست است). هاهاهاها
    بعضي آدمها هستند كه توي زندگي باهاشون روبرو ميشيم و احساس ميكنيم به قدري در مقابلشون كوچيكيم كه حاضريم همه زندگي را هم به پاشون بريزيم تا شايد كمي... فقط كمي از تنهايي هايشون كم كنيم و از كمك هايشون استفاده كنيم.. تا شايد خدا هم به دل اونها به ما نگاهي بكنه... ما هم مثل اون راه گم كرده هاييم... تنهاييمون را توي تنهايي هايش پر ميكنيم.. دلتنگي هامون را با دلتنگي هايش... در نتيجه اوني كه از كار و زندگي مي افته ما نيستيم...

    ضربان قلب روشه و ساحه نجمه تند شده... دل ما هم همراهشونه... به اميد آرامشي دوباره...

    به وطن خوش اومدي..

    وطن ادمي جاييست كه دلش اونجا باشد...

    پاسخ

    كلك ذو ء حبيبتي ؛ بس انا كمن ما بئدر عمبحكي عن "ست الحبايب "بدونكن ...