• وبلاگ : كلمه هاي بي قرار
  • يادداشت : بدرقه ي بهار
  • نظرات : 3 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آقا نمي‌دونم چه حكمتي داشته. تا ما به شهر بهارنارنج رسيديم قهوه‌خانه‌ي كمال رو بستند. كاتبي و كاشفي هم تخته شد. آخر سر مجبور شديم بريم خونه بشينيم و چايي پررنگ بخوربم!!

    + حسين 

    سلام.خوبي؟

    وبلاگ شخصي زدم

    http://bazygushi.blogfa.com/
    اين شايد علي دوست داشتني ترين كامنت ها رو مي ذاره كه خب غلط املايي جزيي از شيريني هاشه ! علي و محسن هم بنذه خدا ها از سر حسودي به جايگاه ملكوتي اون اين عرايض رو كردن كه خب در وادي رفاقت مهم نيست محمد جان !

    دريافتم !

    راستي ! بهار امسال هم رفت !!

    من در اينجا رسما از اينكه بازي زمان و مكان بنده و برخي ديگر را همنشين "شايد علي" قرار داد، از بشريت عذرخواهي مي‌كنم. من به راستي نمي‌توانم هدف خدا از خلقت اين موجود رو درك كنم. همچنين از "علي" در حيرتم كه چه صبر و تحملي دارد كه نه تنها توانسته كامنت "شايد علي" را تا آخر بخواند كه حتي از او ايراد املايي هم گرفته است. من كه از لحظه‌ي خواندن آن كامنت اشك‌ريزان از خداوند طلب بخشش آن گناهاني را مي‌كنم كه كيفر آن همنشيني با "شايد علي" بوده است..

    الهي اشكوا اليك غربتي...

    در ضمن به "شايد علي" پيشنهاد مي‌كنم، با توجه به قوه‌ي تخيلي كه دارد حتما در مهدكودك شقايق نام‌نويسي كند، آنجا به كودكاني كه از نظر عقلي زير شش ماه حساب مي‌شوند در پرورش قواي تخيلي كمك مي‌كنند.

    very nice
    + علي 

    ضمنا حدث نه، حدس!

    بر پدر اون بي وجداني كه به اين ابله در درس فارسي و املاي سوم ابتدايي نمره ي قبولي داد لعنت!

    بيش باد!

    ضمنا جهت روشن تر شدن قضيه بر اساس تفسير متن با متن سعي مي كنم يكي ديگه از وجوه معنايي نوشته ايشون رو نشون بدم:

    1-حالا خودمون هيچ دلمون رو چيكارش كنيم

    2- روده درازي شد...

    منظور از دلمون در جمله ي اول جايي بعد از روده ي بزرگه!

    توي اين دنيايي كه هر اسكلي حق صدور اراجيف داره ،زياده عرضي نيست.

    + علي 

    سلام.

    يكي به اين شايد علي اسكل يادآوري كنه كه: آدت نه ، عادت!

    + شايد علي 

    سلام عزيز شب بخير

    مطلبت عاشقونه بود و لاو و خلاصه از اين حرف ها به ماهم كه از اين حرف ها نيومده كه حالا بخوايم حرفي بابتش بزنيم خلاصه مسائل شخصي و خانوادگي و... ايناست پس ما هم شتر ديدي نديدي ولي نكنه اونجا كار دست خودت بدياااا

    سواي اين شوخيها دلمون يواش يواش داره برات يه خورده زياد تنگ مي شه

    حالا خودمون هيچ دلمون رو چيكارش كنيم

    نمي دونم دفاعت كيه؟ اما خيلي دلم مي خواست اونجا بودم ...

    حالا كه نه از ما و نه از تو كاري بر نمياد پس سعي مي كنم برم تو خيال آخه ما با همين خيالا خوشيم ديگه :

    روز دفاع من با يه خورده تاخير مي رسم مي رم ته سالن مي شينم آخه معمولا آدت دارم تو كلاس و مراسم دفاع لژ نشين باشم حالا چه شلوغ باشه و چه نباشه پس يادت نره من ته سالن نشستم برات گل مريم هم مي خرم محمد و محسن علي هم ميان حدث مي زنم جلسه دفاع رو اون دوتا خونه خراب به .... بكشن به هر حال كاريش نمشه كرد اگه خواستي و وقت نكردي بده شيريني رو محسن برات بخره اين كارست بابت عكس ها هم قصه نخور محمد برا خودش اينكاره اي شده از مدل ها و ژست هاي مختلف سيرابت مي كنه علي هم كه عادت داره بعد دفاع بستني بده آي چه قد مي چسبه تو اين گرما بستني هايي رو كه علي حساب مي كنه رو آدم ببلعه .....

    روده درازي شد ببخشيد گفتم كاري از م بر نميآد اين چند خط رو بنويسم تا كه فكر نكني تنهايي البته جاي زينب وهدي هم بايد چيزي مي گفتم اما ... خلاصه هممون هستيم

    نميدونم ديگه چي بگم تا بعد...

    ... بهار رفت و تو رفتي و هر چه بود گذشت!

    سلام
    بهار بر بام خانه ها بيرقي سبز است كه تپش از نفس هاي خورشيد دارد چهره ي بهار سبز و سبز به معناي طراوت و زندگي است.
    آمدن و رفتن فصل ها مهم نيست مهم اينه كه تو هميشه بهاري باشي. پس زندگي ات هميشه بهاري باد
    در پناه خداي مهربون باشيد