قدرت خيال.. تماميت جهان پيرامون را ميبيند..
در آنجايي كه گذشته و حال و آينده به همديگر ميرسند...
قدرت خيال نه محدود به جهان پيرامون است _ كه جهاني آشكار است _ نه محدود به يك مكان واحد.
قدرت خيال همه جا حاضر است.
قدرت خيال مركز ثقل است و ارتعاش
همه ي آن حوزه هايي را كه شرق و غرب
بصورت حياتي در آن قرار دارند.. حس ميكند.
قدرت خيال جان آزادي معنوي است.
قدرت خيال ابعاد هرچيزي را در مي يابد...
قدرت خيال ما را دلگرم نميكند.
ما خواهان دلگرمي نيستيم.
ما ميخواهيم به شكل كامل تري به آگاهي برسيم.
جبران خليل
«نامههاي عاشقانه با ماري»
«درد» شما شكستن پوسته اي است كه فهم شما را در بردارد. داروي طبيب را با صبر و آرامي بنوشيد زيرا كه دست او را اگر چه سخت و سنگين باشد... دست مهربان ذات ناپيدا راهبري ميكند. و جامي كه او مياورد اگر چه لبهايتان را بسوزاند از گلي ساخته شده است كه كوزه گر دهر آن را با اشك پاك خود سرشته است.
جبران خليل
«پيامبر»