• وبلاگ : كلمه هاي بي قرار
  • يادداشت : هنوز خسته نشده ايم !
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مي بوسمت !
    + فريبا پژوه 
    سلام...يادشان گرامي... هرچند حتي نگذاشتند...حتي اگر...يادشان گرامي...

    روزي كه گفتيم داد خواهيم اين بيداد را... اون روز خيلي خوش باور بوديم.. امروزه كه هرروزش داريوشي ديگر و پروانه اي ديگر همراه دارد... دكتر زهرا در پي دارد بازهم ميگيم كه خسته نشديم و هنوز ايستاده ايم... به خوش باوريمان برميگردد يا به اميدمان مهم نيست... مهم اينه كه هرروز گلي ديگر... و هر روز نامه اي ديگر را براي هم ميخونيم بدون حضور صاحب نامه ...

    اينكه اطلاعاتي شده يا وزير بازهم مهم نيست ... مهم ماييم كه هنوز ايستاده ايم ديگر معنايي برامون ندارد... به خاك نيفتاديم ... اما نشسته ايم.. تك تكمون .. نشسته ايم براي نوشدارويي مقاله اي مصاحبه اي بعد از مرگ سهراب هايمان...

    آره دخترك اون روزها و بانوي امروز ميتونه ايران را دوست بدارد؟‏ وقتي با اون وضعيت با خانواده اش رفتار شد؟‏ اون قتلي كه هنوز هم مو را بر اندام راست ميكند؟‏

    شايد بتونه... اما ...

    بگذريم:

    عطيه:‏

    عزيز دل كجا نااميد كننده است اين آهنگ؟ حقيقتي است كه ميتوني بهش سياه نگاه كني يا سياهي اش را ببيني... اگر به اطرافت نگاه كني كه ميكني ميبيني كه حقيقت همين روزگار است... ميبيني كه خيلي وقت ها دلت ميخواهد بزني به ته دريا.. اونجايي كه خط آسمان و دريا يكي ميشه... نااميد كننده نيست ... حقيقت است... بعضي وقتها دلت گلهاي لطيف و شبنم دار ميخواهد نه آهني...

    ما با همين هنوز ايستاده ايم ها و خسته نشده ايم ها شعار ميدهيم و به انتظار مصاحبه و مقاله اي ديگر نشسته ايم... آره گلم ... نشسته ايم.

    ولي با اين حال:

    زنده بوديم اگر فردا... وعده ي ما لب دريا.

    شرمنده مدير جان كه سريع پريدم وسط...

    ببخشيد بي ادبم. رسما مرده شور اين دنيا رو ببره. عشقش اين و نفرتش اون. چقدر فاصله..........

    داد خواهيم داد اين بيداد را ......

    آره هنوز خسته نشديم . پارسال حتي نگذاشتند مراسم سالگردشون رو تو مسجد فخر و حتي تو خونه شون برگذار كنيم . به اندازه سه برابر افراد شركت كننده پليس و لباس شخصي به همراه مقدار معتنابهي پليس مونث (در صورتي كه نياز باشه!!) آورده بودند .

    كوچه اي كه خانه ي فروهرها توش بود رو بسته بودند !! هيچ كس نه مي تونست وارد بشه نه مي تونست خارج بشه (بنده خدا همسايه ها!)

    آره هنوز خوش باوريم ‏، خوش باوريم كه يه روزي عدالت مياد ، خوش باوريم كه ديگه يكي از متهمان قتل هاي زنجيره اي وزير اطلاعات نباشه . خوش باوريم كه يكي از مسئولين فاجعه ي تابستان 67 وزير كشورمون نباشه .......

    پي كامنت :

    1) باز تو يه پست ويژه نوشتي كه من هم يه پست كامنت بگذارم ؟؟

    2) آهنگ جديد خيلي چسبيد ، اما فضاش خيلي نااميدانه هست . به قول خودت بايد درستش كنيم ، من و تو ،‏درسته ؟!

    3) خبرهاي تعطيلي شهروند امروز رو هم شنيدم ، فكر كنم اين شماره اش و يادي از فروهر ها تو اون دردسر ساز بشه . دعا كن اين يكي تعطيل نشه !