• وبلاگ : كلمه هاي بي قرار
  • يادداشت : كوچ
  • نظرات : 24 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چو ميزبان نازنين همه ي درهاي گشايش را بست
    آرام گير كه او تنها ترا براي خود خواسته است
    سلام عزيز
    خوبي گلم ؟
    اينا را تو نوشتي ... يادت هست ؟
    سرماي زمستان رفته و روسياهي براي زغال مانده...من هم هنوز زنده ام و به زندگي فکر مي کنم ، براي زندگي مي نويسم ، براي زندگي مي خندم و گريه مي کنم و به پاي زندگي مي ميرم و دوست دارم از ايران دوباره وطن بسازم براي خودم و همه ي آنها که خاطرات شان در خاک ايران ريشه دارد....خودم و همسفرانم و آرزوهايمان را به خدا مي سپارم و براي رسيدن به روزهاي بهتر از او کمک مي خواهم.
    نمي خوام خاطرات تلخت را ياد آوري كنم اما مي خوام ببيني كه اين تو بودي كه اين دوران سخت را سپري كردي ...
    هرزگاهي متن هايت را مرور مي كنم تا بهتر بشناسمت ...
    امشب كه دوباره براي چند دهمين بار ؛ فايل كلمه هاي بيقرار را باز كردم و اين مطالب را خواندم با خودم گفتم اين آدم قابل تحسينه و چقدر خدا دوستش داره كه فقط مي خواد مال خودش باشه نه مال دنيا !
    با دادن اين همه سختي به او داره اون را از آن خودش مي كنه حاضر نيست بذاره لحظه اي به كسي غير از خودش فكر كني ؛ درست مثل عاشقي كه دلش مي خواد ذهن و فكر معشوقش پر بشه از ياد و خاطر خودش ... و من اين را به وضوح در مورد تو و معبودت مي بينم ...

    اين خواهر حقيرت را دعا كن و از خدا بخواه دل من و بچه هام را از مهر خودش پر كنه و هيچ وقت و هيچ كس جاي او را توي دل ما نگيره .
    مراقب خودت باش