میان همه ی اوصافی که متون مقدس برای پیامبران الهی ذکر کرده اند ( ابراهیم : خلیل الله / موسی : کلیم الله / عیسی : روح الله / محمد : حبیب الله ) وصف محمد از همه قشنگ تر است « حبیب » همه ی صفات دیگران را در خود دارد... حبیبی که دل محبوب را برده باشد همه چیز او را برده است !
تولد پیامبر را بهانه می کنم تا به دوستانی که از شیدایی ام برای بیروت و « وطن » خواندن آن ( در پست قبلی )دلگیرند و به وطن دوستی شان برخورده است بگویم :
دوستان ! من برای همین ایران رنج هایی برده و میبرم که اگر نامش را فخر فروشی نمی گذاشتید می شمردم شان...اما اجازه بدهید خودم باشم و فیلم بازی نکنم...هر جا آزادی و حرمت و دلخوشی باشد همان جا وطن آدمیست و من نه قراردادهای جغرافیایی را می فهمم و نه به زایشگاهی که در آن زاده شده ام تعهد حقیقی یا حقوقی داده ام ...همان ها که تولدشان را جشن گرفته ایم فرموده اند که : « خیر البلاد ما حملک » بهترین سرزمین آن جاست که تحمّلت کند و تو را بپذیرد / ممکن است « حبّ الوطن من الایمان » را به یادم بیاورید اما ( بدون اما و اگر درباره ی درستی یا مفهوم چنین حدیثی ) هر کس که سرزمینش را شناخت می تواند از دوست داشتنش سخن بگوید و تعهد به « مام میهن » را توصیه کند...اول بی تعارف بپرسیم : سرزمین ما کجاست ؟!
هر جا عزیز و آزاد و محترم باشم همان جا را وطن خود میدانم... به خاطر خاطراتم ایران را دوست دارم و تلاش می کنم از آنجا وطنی برای خود بسازم...اما تا آن روز ، مام میهن برای من همان دخترکی است که به قول عطیه « تا کمر در آب رفته و موهایش را به نسیم سپرده است » !
نوشته شده توسط محمد در جمعه 86/1/17 و ساعت 1:17 عصر |
نظرات دیگران()