بله...متأسفانه لبنان در سراشیبی جنگ داخلی افتاده ...هرچند هنوز امیدهایی برای نجات هست !
می پرسند : چرا در حالی که لبنان مشهور به آزادی و « فرهنگ مدارا و همزیستی بین ادیان » است دچار درگیری های طائفی می شود و تا مرز احتمال جنگ داخلی پیش می رود ( چنان که در گذشته تجربه شد ) ؟
راستش وقتی از مدارا و همزیستی حرف می زنیم باید مقدماتش را فراهم کنیم ؛ زیرا همه ی ما آدم های متوسطی هستیم با تحمل های متوسط ؛ پس اول باید یاد بگیریم که « قاعده » ی یک جامعه ی رشد یافته بر « احترام به دیگران » است ، اگر بپذیریم این قاعده را می شود از « استثنا » ها کریمانه عبور کرد...حتی آدم های متوسط هم می توانند اشتباهات موردی را ندیده بگیرند و گذشت کنند.
این اتّفاقیست که در غرب متکثّر افتاده...آنها با تمرین احترام به دیگری « پیشگیری » را شروع کردند تا نوبت به « درمان تحمّل » نرسد مگر در استثناها ؛ اما اگر توهین و تحمیل ، قاعده شد نمی شود از آدم های متوسط ، انتظار گذشت داشت ...در لبنان با همه ی تاریخ مدارا و همزیستی اش ، گاه برخی به جای آموختن و مراعات آن قاعده و حفظ این میراث گرانبها ، تاریخ عروس فرهنگی خاور میانه را آلوده می کنند ...و چه بگویم :
مدتی است نبرد ژنرال ها با خطابه های سرشار از نفرت آغاز شده است : از ژنرال حسن نصرالله ( حجت الاسلام سابق ) تا ژنرال محمد قبانی ( مفتی سابق اهل سنت ) تا مردان همیشه ژنرال مسیحی ...خطابه هایی که تا کنون چندین کشته و صدها مجروح به جای گذاشته است.
میدانید که بی طرف نیستم و نمی خواهم باشم...ترجیح میدهم هرجای دنیا که هستم در جبهه ی دموکراسی ، آزادی و حقوق بشر قرار بگیرم تا در جبهه ی ایدئولوژی ، غرور و ترور...اما وقتی باب جهنم جنگ باز می شود دیگر فرقی نمی کند چه کسی آغاز کننده ی بازی بوده است...همگی اشتباه می کنند !
نوشته شده توسط محمد در شنبه 85/11/7 و ساعت 7:32 عصر |
نظرات دیگران()